کد مطلب:166492 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

شهادت بریر بن حضیر و زهیر بن قین
یزید بن معقل از لشكر دشمن، به میدان آمد و از سپاه حسین، بریر بن حضیر به هماوردی او شتافت.

یزید بن معقل فریاد زد: ای بریر بن حضیر! می بینی كه خدا با شما چه كرد! پاسخ داد:خداوند درباره من نیكی كرد و لی تو را به شر و بدی گرفتار ساخت! یزید ین معقل گفت: دروغ گفتی با اینكه پیش از این دروغ گو نبودی! آیا به یاد داری هنگامی كه در بنی لوزان با هم قدم می زدیم می گفتی: عثمان بن عفان خود را به كشتن داد و معاویة بن ابی سفیان گمراه و گمراهگرا است و امام هدایت كننده و بر حق علی بن ابی طالب می باشد؟

بریر جواب داد: گواهی می دهم كه این نظر و گفته من است!

یزید بن معقل گفت:من هم شهادت می دهم كه تو از گمراهان هستی!

پس بریر به او گفت: آیا می پذیری كه با هم مباهله كنیم، و از خداوند بخواهیم كه دروغگو را لعنت كند و آنكس كه بر باطل است را بكشد و آنگاه با تو، به مبارزه بپردازم؟

پس، آن دو از صف بیرون آمدند و دست به دعا برداشتند و از خدا خواستند كه دروغگو را لعنت و هر كس كه به باطل گرویده است را بكشد!!

در پی این كار، هر دو به میدان آمدند و دو ضربت رد و بدل كردند، كه در این میان ضربت سبكی بر بریر وارد شد ولی آسیبی ندید، ولی بریر چنان ضربتی بر او فرود آورد كه فرق سر معقل را شكافته و به مغز او رسید و بی درنگ بر زمین افتاد.

شمشیر بریر در سر یزید بن معقل گیر كرده بود پس همانطور كه سرگرم بیرون


كشیدن تیغ خود بود، رضی بن منقذ عبدی بر او یورش آورد و با او گلاویز شد و ساعتی با هم زور آزمایی كردند، سپس بریر او را بر زمین كوبید و بر سینه اش نشست.

رضی، فریاد زد، كجایند رزمندگان و مدافعان؟

كعب بن جابر بن عمرو ازدی، به یاریش شتافت و بر بریر حمله كرد. عفیف بن زهیر، (راوی این روایت) می گوید: من به كعب گفتم: می دانی كه این همان بریر ابن حضیر قاری قرآن است كه در مسجد برای ما قرآن می خواند؟ ولی او اعتنایی نكرد و با نیزه بر بریر حمله كرد تا آنكه نوك آنرا بر پشت او قرار داد، هنگامی كه بریر تیزی آن را احساس كرد، خود را بر روی رضی بن منقذ عبدی انداخت و بینی او را گاز گرفت و قطع كرد. پس كعب بن جابر، نیزه را در پشت بریر فرود كرد و او را از روی سینه رضی بن منقذ عبدی كنار افكند و با ضربت شمشیر، وی را از پا در آورد و به شهادت رسانید!

گویند: هنگامی كه كعب، نزد خانواده خود بازگشت، خواهرش و زنش او را سرزنش كردند و گفتند: تو علیه فرزند فاطمه اقدام كردی و بزرگترین قاری قرآن را كشتی؟ بخدا سوگند دیگر هرگز با تو یك كلمه سخن نخواهیم گفت!!

كعب در پاسخ آنان اشعاری را سرود، از چگونگی جنایت خویش و شهادت بریر، حكایت می كرد. [1] .

زهیر بن قین به میدان آمد و دست بر شانه حسین (ع) نهاد و سرود:

به پیش ای هدایت یافته و هدایتگر! امروز تو با جدت پیامبر دیدار كنی!

حسن و علی مرتضی را نیز ملاقات می نمایی، جعفر طیار و حمزه آن شهید زنده و شیر خدا را هم بزودی می بینی. [2] گویند بر دشمن یورش برد و عده زیادی را كشت، برخی شمار كسانی را كه به دست او هلاك شده اند را صد و بیست نفر ذكر كرده اند. سپس كثیر بن عبدالله و مهاجر بن اوس بر وی حمله آوردند و او را كشتند.


حسین (ع) فرمود: خدا تو را از خویش دور نكند، و كشندگانت را لعنت كند، همانگونه كه بنی اسرائیل را لعنت كرد و آنها را به صورت بوزینه و خوك در آورد. [3] .


[1] طبري، ج 5، ص 432 و 433.

[2] طبري، ج 5، ص 441.

[3] مقتل خوارزمي، ج 2، ص 20.